شاید طلوع خورشید☀️

بودن

ناراحت از مامان و بابا هستم قبلنا بیشتر بود الان کمتر شده اما حرمت ها شکسته شده احساس میکنم حوصله ندارم..

حرفای تکراری

بزرگ که بشی نمیدونی باید باشی یا نباشی،، بعضی مواقع میگم اگر منم یه روز بچه داره بشم این شکلی میشم در کنار محبت روی مخ اش هم میرم؟ و ..؟ 

آره شاید انتخاب شغل ام اشتباه بود اما تو اون زمان بهترین انتخاب بود دلیل میشه که من چون مسیرم این شده ، تو بقیه مسیر ها ممکن اشتباه دارم میکنم؟ 

نه 

من با کسی که دوسش دارم میمونم اینو هزار بار هم که شده میگم و تکرارش میکنم؛

کاش حداقلش این کارم اوکی میشد پیر شدم لعنتی :|

از دست خودم ناراضیم؟ نمیدونم اینکه نمیتونم تصمیم خودم برای خودم بگیرم بده..

پی نوشت : کسی نبود که دستامو بگیره بگه غم ات نباشه میفهممت :( حتی خودمم فکر کنم به خودم بدی کردم.

پی نوشت: کسی نبود که بگه بهت افتخار میکنم موفقیت های زیادی کسب کردی به خودت افتخار کن خودت رو دوست داشته باش تو بهترین دختری، تو این سن خوبه توقع چی از خودت داری بقیه بقیه ان ولی تو فقط یه آرامی 💜 

 

بخواب

پی نوشت۱ :چی میشد مگه؟ 

پی نوشت ۲: این جاست که فقط میگم وگرنه یه دختر مغروریم :|

پی نوشت ۳:بخشی از یک فیلم نگاه میکردم و بازم به حرف خودم بیشتر رسیدم که باید بخوای 

پی نوشت۴:یادته گفتی دستت رو بده بذار کمکت بکنم، منم تعلل کردم ولی آخرش دستمو دادم باور کن هنوز حس میکنم اون دست خیالی نبود کاملا واقعی بود؛ یا اینکه گفتی چرا این همه غصه میخوری؟ دلم تنگ شده تو این شلوغی بخوابم بیا

پس نوشت ۵: خدایا بهم کمک کن بتونم اون چند تا کار رو با هم خیلی خوب اوکی کنم:)

پی نوشت :آهنگ رو دوست دارم 

 

اونا

بدم میاد به خاطر راضی نگه داشتن دیگران 

کاری که اونا دوست دارن..

انجام بدی! 

این چه قانون مزخرفیه؛ 

کار، نوع لباس پوشیدن، حرف زدن، راه رفتن، ازدواج کردن 🙄

که چی بشه دیدین دختر فلانی پسر فلانی عجب شغلی داره راحته؛

نمیدونم عروس و داماد همسایه بغلی رو دیدین خیلی شانس داره مال بعضی ها هم.. -» منظور من :|

گاهی حس افسردگی پیدا میکنم با وجود اینکه اگر بخوام خودمو از دور نگاه کنم منم موفقیت های خوبی بدست آوردم که هر کسی بدستش نیاورده فقط نمیگم شواف نمیکنم.

البته گاهی هم افسوس میخورم که  نشسته ام واسه چی؟  بزن تو دل ماجرا و برو دنبال علاقه ات برو وگرنه پیر میشی و بدون اینکه چیزی از دنیا ببینی می‌میری..

پی نوشت: اگر حرفی میزنم در یک موضوع به خاطر اینکه به خودم یادآوری کنم زندگی مال خودمونه قرار نیست دیگران دخیل باشن اگرچه اونقدر روی مخ ان که دلم میخواد برم تموم این حرف های نگفته رو بزنم و دلم آروم بگیره.

پی نوشت: میگه در عین مهربونی خیلی عصبی و ناراحتی :| میخواستم بگم دیگه مگه ذهنی برای آدم میمونه. یه سری حرف ها جاش تا اعماق قلبت می‌ره؛

حرف

میدونی دلم روزی میخواد که به جای اینکه حرف بقیه برام رو مخ باشه 

و رو مخ ام یه سری چیزای پیش و پا افتاده باشه ..

صدای قهقهه هام از اینکه آره دیدی من تونستم زودتر از تو تموم کنم؟ کی برنده شد؟ کسی به پای من نمی‌رسه برای این کاره 😁

تو فکر این باشم خب امروز برنامه خودم واسه خودم چیه؟ 

به این فکر کنم که چقدر خودمو دوست دارم و زندگی با همه پستی و بلندی هاش زیباست

رسیدن به این مرحله فکر کنم زمان میخواد یا شاید افزایش دانش فردی

من دلم میخواد 

پی نوشت: دلم میخواد که غرق علاقه ام بشم اما فاصله دارم با علاقه ام ..

پی نوشت ۲: دنبال اسب سفیدی؟ منم برگشتم گفتم  آره D: زندگی چیه که بی عشق بگذره به نظرم باید حسی باشه بعد دوست داشتن بعد اینکه واقعا از خودت بدونیش من ذهنیتم اینه غلط و درستش نمیدونم حاضرم براش صبر کنم اگرچه خیلییییییی عجولم تو همه ی زمینه های زندگیم:) دوستم روزی بهم گفت عجیبه خیلی عجیبه تو همیشه عجولی پس چرا؟ گفتم این یکی فرق می‌کنه همیشگی هستاا تو هر لحظه ات هست میشه همدمتِ، کارت که نیست که زمان خاصی باشه یا لباس و .. باشه که تموم بشه این چیزی که دوست نداری تموم بشه و دلت میخواد باشه حتی تو دعوا حتی تو شادی و از غصه هات براش بگی و گریه کنی و ... دوست دارم تو بغل کسی گریه کنم که دوسش دارم💜

آخرش گفت : خیلی رمانتیک بود و کلی خندیدیم 😅

 

حرف اول

کاش 

نمیدونم کلی حرف تو دلم هست اما مثل قبل دلم نمی‌خواد که بگم ..

پی نوشت: بعضی از بیمارام خیلی خوبن، منو یاد چندین سال پیش که بچه تر بودم میندازن:) میگه خیلی شیطونی و دوسِت دارن. گفتم باید همین طور بود چرا که نیومده که برج زهرمار رو ببینه! دستمو گرفته بود گفت خدا دستت رو بگیره.

 

تصور

یعنی میشه روزی من به مرحله ای برسم که بگم

دیگه جایگاه هم متفاوت نیست و من خودم انتخاب میکنم

آرام تو عالی هستی همون لحظه اشک تو چشمام جمع بشه بگم 

دیدی چقدر غصه خوردی؟ یادته؟ 

حالا از ته قلبت به خودت افتخار کن:)

آرزوی خوب برای همتون:)) 

بعد

همه از آرزوهای محال میگن چرا پس من به تو، امید بیش تری دارم؟ 

خواب بودم چشمامو، با صدای اینکه پاشو دیگه، باز کردم،، دستای کوچولوش رو آورده بود نزدیک، تا دیدمش اشک از چشمام اومد که گفت گریه؟ بابا، صبحونه خوشمزه ها درست کرده که دوست داریاا 💜

پی نوشت: نمیدونم چرا جدیدا تو بعضی از خوابام می‌دونم خوابم 🙄

حتی اگر غیر ممکن به نظر بیاد ترجیح میدم غیرممکن باشه تا ممکن بی احساس! 

چند درصد واقعا همدیگر رو بخاطر هم میخوان؟؟ بعد زندگی بعد فسقل ریزه بعد پیری بعد و بعد ..رویای خودمو بیشتر دوست دارم، دوست دارم اینو جدا از کارم بگم به انتخابت به صبرت به احترام به خودت افتخار میکنم 💜💜

خواستم اینو بنویسم یه روز برگردم و بگم دیدی؟ عجول بودی:)) 

پی نوشت آخر: میدونی که سرم الان خیلی شلوغه 😅 اما گفتم بهت فکر کنم :)

 

از دور

 

این چند روز مورد های مختلفی دیدم از بیمار و از نظر روحی شاید به خاطر همین داغانم! 

خدا جون کمکم کن روی تصمیمم مصمم باشم که برسم به جایی که می‌خوام.

فقط وقتی بحث بالا گرفت گفتم چی میگین برای خودتون من نمیخوام دست فسقل ریزه مو کسی بگیره که از ته دلم دوسش ندارم! گفتم دوست دارم منم خوش باشم این بده؟ مگه به پوله؟ ( جادوگر شهر میگه خری دیگه،،ولی برام مهم نیست وقتی از کسی خوشم نمیاد چه جور؟ ) دوست دارم با کسی باشم که حتی تو تک تک لحظات زندگیم بخوام باشه و براش باشم من اینو می‌خوام.

من دوست ندارم خانوم خونه باشم دوست دارم شیطون تو خونه، مظلوم نما تو خونه و .. باشم، دوست دارم با هم تصمیم بگیریم نه فقط چون من یا اون سلطه گر باشه مگر قلمروه :|

افکار پیرزنی باید شکسته بشه! باید با کسی باشی که باحال باشه و خوش باشی حتی تو غمناک ترین لحظات حس نبود فردی رو نداشته باشی؛ بفهمی و بفهمه تو رو( جادوگر شهر می‌گفت فقط منتظرم کدوم آدم می‌تونه تو رو بفهمه 😂 و تو دوسش داری) 

 

 

با کدوم حرف

می‌دونم و نمیدونم غمگینم..

گفت تو خیلی ها رو خوشحال کردی خوشحال میشی قطعا زود

دلم این سری خیلی بد گرفته! 

گفت تا اینجا رو خوب اومدی حیفه خرابش نکن شاید شگفتانه بعد از این موضوع شد.

«یعنی می‌دونم خیلی چیزا رو از دست دادی ولی من برش میگردونم»

کجا

بهم گفت :

اگر میخوای وارد جامعه ای بشی که دیدگاهش به تو نزدیکه باید جهش کنی

باید سختی اش رو به جون بخری و تلاش کنی..

من می‌خوام 💜

و منی که چقدر دلم میخواست همونجا میتونستم گریه کنم.

یعنی میشه موفق بشم؟ 

پی نوشت: تاریخ :)