شاید طلوع خورشید☀️

او

خدا کیه؟

با خودم فکر کردم چرا هر موقع گریه میکنم فکر میکنم تنهام

چرا مثل یه کار معمولی فقط میگم خدا درستش میکنی؟ آیا این یه عادت یا واقعا به یه نیرو ایمان دارم؟

کاش واقعا میدونستم یکی هست میدونستم اگر قلبم گرفت برام درستش می‌کنه الان نه ده روز دیگه یه ماه دیگه یه سال دیگه ..

اگر گریه کردم می‌دونم هستش و دلم گرمه..

دوست دارم ایمان به خودم داشته باشم و به اون بالایی که برام درستش می‌کنه و خودمم درستش میکنم.

مگه نمیگه روح خدا در ما دمیده شده پس چرا اینقدر غریب ام باهاش، خودمو قدرتمند نمی‌بینم؟ 

۴ نظر

عوض

چقدر آدم ها زود عوض میشن!

گاهی هم میگم اشتباه خودم که اینقدر رو راست هستم!

خوب راهنما میشی خوب حرف دلش رو میشنوی بعد آخر 

تو رو هدف قرار میگیره؟🥴 

چرا آدم ها این شکلی شدن؟؟ شایدم بودن..

بعد میگن چرا فاصله میگیری؟

یه چیز فهمیدم یه عده فقط تو رو برای لحظات ناراحتیشون می‌خوان.. 

تا بفهمن قلبت مهربونه و براشون وقت میذاری و اونا رو اولویت قرار دادی یادشون می‌ره که توی هم وجود داره!

این در همه جا صدق می‌کنه :/

۴ نظر

پانسمان

گفت: داری چی کار می‌کنی؟

گفتم پانسمان.. 

گفت به جای خوب کردن جای زخم ها،بپذیرش!

یه چند تا قطره اشکم ریختم گفتم خالی از لطف نمونه بعد مثل یه بچه خوب نشستم برنامه ریزی هامو نوشتم.

من خیلی خواستم پانسمان کنم حتی پانسمانم کردم اما جای بعضی از زخم ها خیلی عمیقه..

جای بعضی حرفا جای بعضی خنده ها جای بعضی گریه ها جای بعضی ناراحتی ها و جای بعضی از خوشی ها..

اینکه گریه ام نمیاد طبیعیه؟

یعنی بزرگ شدم؟

یعنی تموم شد؟

پس چرا اون ته دلم یه غمی نشست وقتی که ..

داشتم نگاه میکردم، مطمئن نبودم ولی حدس ام درست بود؛ 

گاهی چقدر غریب آدم ها میشن! 

دلم سوخت برای خودم:|

احساس میکنم از یه جنگ خسته برگشتم تموم شده و موفق شدم اما کسایی که دوستشون داشتم رو از دست دادم؛ به سوگ باید بشینم یا به شادی؟ 

فراوانی

 همیشه میگفتن خدا بزرگه 

خدا برات درستش می‌کنه

خدا یه روزی دلشکستگی رو رفع می‌کنه 

و امروز ثابت شد :) 

شایدم قبلا ثابت شده بود نمیدونم ..

زنده

امروز یه بیمار داشتیم ارست قلبی 

جوون بود البته اولش هوشیار بود و حرف میزد 

من و همکارم بالای سرش بودیم تایمم محدود 

شاید عجیب باشه ولی در عرض چند دقیقه برش گردوندیدم:) 

از من تشکر کرد مریضه 🤪

خوشحال شدم و خوشحال تر که خودش هم دوست داشت به زندگی برگرده!

حالا تو این اوضاع براتون بگم که مریض کنار دستیش گیر داده بود چند سالتونه 😑 با من ازدواج می‌کنی من شاغلم اونم دولتی! من که سن اش میدونستم بهش گفتم شما جای بچه منی 🤭( دو سال کوچیک تر) و الفرااااار 😶‍🌫️

والا من نمی‌دونم چرا کوچیک تر ها کراش میزنن😅 وقتی سن ام بزرگ تر ازشونه، حس بدی میگیرم حس اینکه چه زود بزرگ شدم ..

 

بچه کوچیک

نمیدونی از زمانی که پست رو نوشتم بیست دقیقه بعدش من دارم گریه میکنم و گریه هم بند نمیاد چرا یعنی؟ 

خودم دلداری دادم با هوش مصنوعی حرف زدم، قربونت صدقه خودم رفتم 

شدم یه بچه کوچیک که نمیدونم چی رو گم کرده که فقط گریه می‌کنه!

۰ نظر

منِ بعد

نمیدونم این چه فرایندی که 

هی از اول میام و بررسی میکنم:

یه بار خودم 

و بار دیگر ، دیگری رو مقصر میکنم!

هیچ دلیل واضحی نیست یعنی من سخت گیر بودم

 آیا باید آزادانه تر برخورد میکردم؟ 

کاش از بچگی پدر و مادرم پشت ام بودن( عاطفی و احساسی منظوره)؛ اینجوری هیچ وقت مثل حرفاشون که تو مقصری، تو مشکل داری، تو بلد نیستی، تو مگه می تونی، دختر فلانی اینجوریه تو نیستی، حرف می‌زدی چرا حرف میزنی، حرف نمیزدی چرا حرف نمی‌زنی تو خودتی، به خودم شک نمی‌کردم!

آخه من بر طبق چه چیز شما برقصم؟؟ یعنی این صداهای تو ذهنما تو دقیقا موقعیت های حساس منو روانی می‌کنه! 

دختر فلانی، فلان رشته هست تو اینو قبول شدی از اول حقوق میگیره تو نمی‌گیری حالا من داشتم  خفن ترین ایده ها رو با بهترین ها انجام میدادم جزو بهترین ها بودم :) و خودم نفهمیدم!

اگر رفته بودی فلان رشته الان زندگی راحت تر و خواستگار های بهتری میومد یعنی حالم از این جمله بهم میخوره:/ کسی که بخواد به خاطر موقعیت ام بیاد می‌خوام صد سال نیاد 😛 حالا که والا ما از این مدل آدم ها خبری از زندگی خوب ندیدم که ناراحت کننده هم هست.

منو یه آدم منزوی و محتاط،،  اورتینگر شدید

که حالا اینو بگم خوبه وای اینو نگم بده 

اگر این کار رو کردم میگن اینجور اگر اون کار رو کردم میگن اینجوریه

لعنت به همشون 🤣 فکر کردن آدم های خاصین!

چرا من باید جلو دیگران خوب رفتار کنم که چی بشه؟ که بگم خیلی خوب که بگن بعدش چی؟

 خاص بودن چه شد؟ جادوگر شهر میگه : مهربونی تو هیچ وقت فراموش نمیشه حد و مرز دار بودن تو هیچ وقت فراموش نمیشه آروم بودن تو هیچ وقت فراموش نمیشه و نگاه لطیف و دوست داشتنی تو هرگز! خودت رو بیشتر از هر فرد دیگه ای دوست داشتن باش:) 

اگرچه می‌دونم بهترین و مناسب ترین تصمیم رو گرفتم بازم تو شک هستم هیچ وقت یادم نمیره برگشت بهم گفت تو شجاعی تو دختر خیلی فهمیده و عاقلی هستی :)) خیلی ها نمیتونن چنین انتخابی کنن:))))) شاید بیشتر از هر چیزی نیاز به این داشتم 🩷 

دلم میخواد یکی بغلم کنه بگه عزیزم غصه نخوریا🩵

۲ نظر

گذشته

کاش میتونستم گذشته رو فراموش کنم 

گریه هامو فراموش کنم، شکستگی قلبمو فراموش میکردم

مهربونیمو فراموش میکردم

کاش میتونستم بگم دلم تنگ شده و چه فایده!

کاش منم بیخیال بودم، بیخیال گذشته..

توی گذشته نمیدونم دنبال چی هستم اینکه بگم وای دیدی چقدر ذوق کردم یا نه دیدی چه تو ذوقم زدی خیلی دلخور شدماا شاید پادرمیونی میکردی ،شایدم میگفتی نمی‌دونم!

هیچ وقت کسی به تصمیماتم ایمان نداشت و این باعث شد منم ایمان نداشته باشم و هی برگردم بگم درست بود یعنی حتی اگر طرف نه یه نفر نه دو نفر  بگن تو بهترین و درست ترین تصمیم رو گرفتی :(

چرا به خودم افتخار نمیکنم بابت تصمیم شجاعانه ام؟ 

چرا نمیگم تو بهترینی؟

چرا اذیت خودم میکنم:(

 

فقط بهم بگو

مگه نمیگی تو قلب های شکسته ای؟ 

چرا قلبم آروم نمیگیره؟ 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰