یه فیلم مربوط به سال ۱۹۸۲ نگاه میکردم اونجا بود که دلم میخواست فقط بگم این پارت رو نگاه کنید که چی میگه؛ارزش زندگی و تعلق داشتن خیلی بالا هست:)

نمیدونم آخر قصه چی میشه امیدوارم اینقدر که برای این موارد ارزش قائلم، اوکی باشه.

همراه بیمار برگشته میگه مهربونی، با یه مَرد زندگی کنیا:) 

فکر کنم منظورش این بود که دوسم داشته باشه و مثل جنتلمن ها رفتار کنه 😅

منم گفتم باشه 🥹 

بعضی از بیمارا خیلی گوگولین مدل حرف زدناشون:) 

به بیمار هم بود می‌گفت با پسر خودم ازدواج کن 😂 

 یاد زمان دانشجویی میوفتم خوش بود یه دوره ای خخ 

از بعضی حرفا هم نگذریم از بقیه آشناها اگر ازدواج نکنی باید با مردهایی که زن شون مرده ازدواج کنی یا نمیدونم ..

خدایی من موندم مگه من چند سالمه ؟؟🥲 بعدم خب تنها بمونم مگه دیوانه ام چنین کاری کنم؟ 

گریه که کردم بعد با خودم گفتم خب مدل فکرشون اینه.. فکر من که نیست و مگه درسته؟ 

بعضی آدم ها کاری که ندارن جز حرص دادن ما .. چی کاره ای؟ چقدر کار میکنی؟ چقدر داری؟ چقدر نداری؟ چرا تنهایی ؟ چرا هنوز نرفتی؟ چرا زنده ای ؟ چرا نمردی؟ 🥶 تا خود گور ..

دلم نیازمند یه آرامش درونی هست یکی که بگه چرا اینقدر تشویش، آروم باش:)

پی نوشت: بازم خوبه اینجا هست تا من حرف بزنم.