میگذره می‌دونم

-یادته گفتی دلت برام تنگ شده؟ 

+ آره 

- حالم بده خیلی ولی نشون نمیدم حرفی داری بزنی بهم 

+ چی بگم که تو رو آروم کنه؟ 

- قلبم، این درد رو چه جور تحمل کنه تو بهم بگو؟ 

 

پی نوشت: امروز بیرون بودم یه بچه خیلی کوچیک داشت بازی می‌کردم اینقدر بامزه بود خیلی هم با کلاس،، نمیدونم چرا اولش ذوق کردم بعدش گریه کردم، میدونم البته.

داشتم از خیابون رد میشدم دو سه تا پسر بچه هم بودن از خیابون رد شدیم با هم یکیشون چشمک بهم زد، بهش لبخند زدم بچه به این سن پیش دبستانی چقدر کیوت 😁 به دوستش هم می‌گفت ببین منو 😅  

پی نوشت: مهربونی تو کار دستت داده 🫤 

پی نوشت: یادته گفتی گریه نکن، اینو بدون تمام غم های دنیا رو وارد قلبم کردی!

عین روز

تو واقعیت دستش نگرفتم گفت میخوای دستت بگیرم؟ میخوای کمکت کنم؟ 

جالبه خوابمم دقیقا همین شکلی بود..

پی نوشت: خودم نخواستم؟ 

دیروز به خودم فکر کردم که چقدر دختر حرف گوش کنی هستم، چقدر احساساتمو مخفی کردم و چقدر مظلومم، اطرافیان که نگاه میکنم با خودم میگم تو هم بگو به فکر خودت باش دنیا دو روزه پیر شدی رفت کی میخوای خودت رو بخوای؟ 

خودمو دوست دارم؟ آیا خودم در اولویت هستم؟ 

من کی هست؟ 

خودم سابق خودم

زندگی را زیبا می توان دید

اما آیا در افکارتم می توان زیبا دید؟ 

پی نوشت : 

به قول روان درمانگرم میگذره آرام

این برای رشد نیازه، مرحله سختی گذروندی خودت رو دوست داشته باش🌱

آقا من نمی‌خوام رشد کنم:(

رشد سختی بود شاید شکوفه دادم 🥹 

نمیدونم دلم میخواد از این غم جدا بشم 

رها بشم ..

اهمیت

یه دختر جوون با شوهرش اومده بودن

بعد نی نی اش رو از دست داده بود :( 

شوهر خیلی نادون تشریف داشت 😶 نه احساسی نه حرفی شاید طلبکارم! 

یه دختر به تنهایی خودش رو سرزنش می‌کنه دیگه نیازی به قهر شما جنابعالی نبود

هی دلم میخواست یه چیزی میگفتم هی..

دختره هم گریه میکرد! 

وقتی نگاهشون کردم با خودم گفتم بازم جای شکرش باقیه اگر همسرم این مدلی بود چی؟ کم غصه بخور

بعدش نشستم غصه هم خوردم براش :( 

پی نوشت: همدیگر رو در هر شرایطی دوست داشته باشین اونا هیچی پناهی به جز شما ندارن یعنی اولین پناه.

من چرا اینجوریم؟

داشتم به این فکر میکردم دقیقا چِم هست؟ 

چرا از حال لذت نمی برم؟ 

شاید حس نداشتن حامی 

عادت کردن به زندگی 

خواستن و نشدن یه سری چیزا که برام خیلیییی مهم بود 

عدم تحرک و فقط فکر و فکر به غم ها یعنی به حرف ها به کار ها 

چه خودم چه بقیه 

استعداد تو یه چیز دیگه میبینم یه جای دیگه ام

قلبم شکسته 

حرف های بسیار برای شنیدن 

خب با این حجم باید بزنم و برقصم چه جور میشه ؟😅

قلب من

خدا جون خودت قلبمو‌ آروم کن 💜

به خدا که اینبار فرق می‌کنه ..

بامزه

یه فیلم فلسفی در مورد اینکه چه جور یه فرد به دنبال خودش میگرده تا خودش رو بشناسه، نگاه میکردم 

خیلی هیجان داشتم که آخرش چی میشه تا شاید راهی برای منم نشون داده بشه 

اول نشون میده این خانم در حال سفره 

یه مدت فقط خوردن و خوابیدن و عشق و حال 

یه مدت عبادت 

و در نهایت عشق 

چیزی که برام تو فیلمه جالب بود اینکه آدم ها ترغیب اش میکردن که ازدواج کنه 

با خودم گفتم چه مسخره و خب داستان هم همسو با ذهن من بود که میخوای خودت رو پیدا کنی نه تعادل خودت رو بهم بزنی:|

در نهایت اون فرد ازدواج می‌کنه و فیلمه عاشقانه به پایان میرسه 

به جادوگر شهر میگم ببین عظمت عشق رو 😄

می‌خنده میگه همه چیز رو به شوخی بگیر، معلومت میشه

بهش میگم تا دنیا چی بخواد، دلم میخواد که خودمو دوست داشته باشم  💜 بعد میشه یه نفر دیگه رو از اعماق دل دوست داشت( اشک تو چشمام جمع شد) 

یه چیزی بگم حقیقتش حسودیم شد به فیلمه که خودشو پیدا کرد و فهمید چی میخواد ..

مجموع

خدایی چرا اکثریت افسرده، بی حال 

گریه کنان و شکست عشقی هستیم؟ ( آخی یه دوست داشتم اینجا همیشه اینو بهم می‌گفت باز آرام شکست عشقی خوردی و من خندم می‌گرفت 😁 روزگاری بود:))

این حجم اخه؟ 

کاش یکی بنویسه امروز کارم شد 

با عشقم ازدواج کردم 

ارشد قبول شدم

مهاجرت کردم 

حال دلم خوبه 💜

کاش  

پی نوشت: یکم حس خوب

روز

اونجایی که عمیقاً گربه کردم 

احساس کردم صدای شکستن قلبم تا آسمون ها رسید

  جادوگر شهر که گریه نمی‌کرد با من گریه میکرد گفتم بچه جون تو چرا گریه می‌کنی ؟

گفت چون دوسِت دارم و قلبت پاکه 💜

قلب من معذرت بابت تموم این سال ها 

باور کن این دفعه من مقصر نیستم شده دیگه چی کار کنم 

دوسِت دارم قد یه دنیا 

به دل نگیر شاید یه جای دیگه درست شد خدا رو چه دیدی؟

پی نوشت دیروز: قوی باش این روزا هم میگذره 

بدی

 یه نی نی خیلی کوچولو، ریزه میزه به دستگاه بیهوشی وصل کرده بودن  تا دیدمش کلی گریه کردم خیلی مظلومیت تو چشماش میشد دید، وقتی تو خواب گریه میکردم متوجه شدم که دارن صدام میزنن که چرا تو خواب دارم گریه میکنم..

یا خواب دیدم موهام سفید شده و دارم گریه میکنم! 

عجیب شده، تو خیابون که راه میرفتم احساس کردم دیگه توان راه رفتن ندارم و اشک تو چشمام جمع شده، گفتم خدا جون منو امتحان نکن تو رو خدا دیگه قلب ندارم مگه آدم ها از زندگی چی میخوان؟ همش الکیه محبت کن به دیگران؟ 

این همه محبت و خوبی؟ آخرش که چی؟ همش کشکه! بد باش خوش بگذرون حتی دنیا هم اینو فهمیده ..

گفت خدا تو رو خیلی دوست داره 

از خدا ممنونم و از یه نظرم دلگیرم