شاید خودمو لایق محبت ندونستم..

شاید خودمو لایق دوست داشته شدن ندونستم..

شاید خودمو معمولی دیدم و حتی خب یعنی خوبم ، یعنی خوشگلم یعنی مهربونم یعنی دختر خوبیم؟

چرا اصلا باید چنین دیدگاهی در ذهن من باشه؟ 

درون ترس، آیا ترس با خودش نمیاره؟ 

کاش میتونستم مانع ذهنی ام رو بردارم یا تغییر بدم از اینکه منم میتونم منم زیبا هستم منم موفقم این فرو پاشی و هی دوباره تکرار این چرخه نشون از این میده که هنوز از خودم مطمئن نیستم چرا اونوقت؟