بدم میاد به خاطر راضی نگه داشتن دیگران 

کاری که اونا دوست دارن..

انجام بدی! 

این چه قانون مزخرفیه؛ 

کار، نوع لباس پوشیدن، حرف زدن، راه رفتن، ازدواج کردن 🙄

که چی بشه دیدین دختر فلانی پسر فلانی عجب شغلی داره راحته؛

نمیدونم عروس و داماد همسایه بغلی رو دیدین خیلی شانس داره مال بعضی ها هم.. -» منظور من :|

گاهی حس افسردگی پیدا میکنم با وجود اینکه اگر بخوام خودمو از دور نگاه کنم منم موفقیت های خوبی بدست آوردم که هر کسی بدستش نیاورده فقط نمیگم شواف نمیکنم.

البته گاهی هم افسوس میخورم که  نشسته ام واسه چی؟  بزن تو دل ماجرا و برو دنبال علاقه ات برو وگرنه پیر میشی و بدون اینکه چیزی از دنیا ببینی می‌میری..

پی نوشت: اگر حرفی میزنم در یک موضوع به خاطر اینکه به خودم یادآوری کنم زندگی مال خودمونه قرار نیست دیگران دخیل باشن اگرچه اونقدر روی مخ ان که دلم میخواد برم تموم این حرف های نگفته رو بزنم و دلم آروم بگیره.

پی نوشت: میگه در عین مهربونی خیلی عصبی و ناراحتی :| میخواستم بگم دیگه مگه ذهنی برای آدم میمونه. یه سری حرف ها جاش تا اعماق قلبت می‌ره؛