کاش 

نمیدونم کلی حرف تو دلم هست اما مثل قبل دلم نمی‌خواد که بگم ..

پی نوشت: بعضی از بیمارام خیلی خوبن، منو یاد چندین سال پیش که بچه تر بودم میندازن:) میگه خیلی شیطونی و دوسِت دارن. گفتم باید همین طور بود چرا که نیومده که برج زهرمار رو ببینه! دستمو گرفته بود گفت خدا دستت رو بگیره.